دنیا بی وفاست
دُنیا این دلِ پُر غمَم را نِگاه کُن! تا کُجا باید پی روزگارِت رَفت؟
در غَمَت، دَر امیدِ یِک روز زندگی، عُمرم گُذشت.
شَب درد مَن را می دانَد، سکوتَش با خاطراتَم آشناست که مَن را تا کُجاها می بَرَند.
ولی اینطور نِمی مانَد زَخم هامُ خودَم بَستَم.
دوست هام در کنارَم در دلم آتشِ غَم را آرام می کنَند.
آسمانِ شَبِ سیاه به مانَندِ حِس دِلنوشته هام می مانَد، از این تصویرِ روز هایِ گُذشته ام رَها نِمی شَوَم.
دِل آرام نِمی گیرد، می دانَم روزهایِ قَبلم هیچ وَقت بر نِمی گردَند.
دُنیا این دلِ پُر غمَم را نِگاه کُن! تا کُجا باید پی روزگارِت رَفت؟
در غَمَت، دَر امیدِ یِک روز زندگی، عُمرَم گُذشت.
عکس هنری از آرتیست: eli.beirut